روزهای گاهی سپید ، گاهی سیاه برای من پارت ۲۳
ولی خدا خیر بدهد سوگل را.. تنها شرط زندگی با آدری ، این بود که نامش را به نام سابقش یعنی ، محمد تغییر بدهد و به ایران بازگردد و پیش خاله زندگی کنند.. خوشبحال محمد... دلش سالها بود برای وطن می تپید.. اما میدانست اگر برگردد...دوری از عزیزانش اورا خواهد کشت.... صدایی اورا به گذشته برد .... +میتراااااا! بیا خانم اسدی اومده.... میتراااااا بدوووو کلی شاکیه.. دختری با مقنعه مشکی گشاد به سمت دختری چادری رفت... نگرانی از صورت دختر چادری میبارید.. +اومده نمرات امتحانو اعلام کنه ، میدونم گند زدم میدونم... میترا داد زد : _غزل!ساکت میشی یا که نه؟ همش گند زدم ، نخوندم ، بلد نیستم ... بابا دستت رو شده همه میدونی...
غمت در نهانخانه ی دل نشیند
اتفاقات باحال
روزهای گاهی سپید ، گاهی سیاه برای من پارت ۲۲
جو با ناراحتی رفتن سایه را نظاره کرد و گفت : -مگه من چیکارش کردم؟(نویسنده : هیچکارش نکردی فقط پریدی روش و میزش افتاد روش همین !) سایه با خشونت در اتاقش را باز کرد و خودش را روی کاناپه انداخت.. توی دلش گفت : _یاغی گری های جو حتی الانم که بزرگ شده ، تموم شدنی نیست.. باز هم خداروشکر فعلا از دست کتی در امانم! در همین حین صدای درس خواندن کتی در راهرو ها پیچید.. حوصله نداشت ، جشن نامزدی برادرش نزدیک بود ، به خودش قول داده بود برای جشن نامزدی برادرش خود را ۱ ماه قبل برساند اما حالا اینروزها حتی دلش نمیخواست از اتاقش بیرون برود..
از تاریکی شب تا سپیدی صبح
از نیمه شبهای تاریک تا سحرگاهان سپید ، دستانت را میگیرم و با سخاوتی بی انتها بوسه هایم را تقدیمش میکنم...
نویسنده نوشت :
شنبه به مشهد رفتیم و سفری گرم را تجربه کردیم ، البته من هم با امام دلها عهد و میمانی بستم و به شهر خود بازگشتیم. از یکشنبه تا به حال روزهای افتضاحی را در حال تجربه هستم... وی حتی حوصله خویش را ندارد و به اصطلاحی یا خود قهر است. البته ، بهترین خبر ، یعنی قبولی جان جانان رهای مهربان روزش را کمی بهتر ساخت امروز هم متن مینویسد و کلاس والیبال نرفته اما اسپک هایش امتیازی است. ویولنش منتظرش است ... اما حیف است ننویسم اینرا : تعریف میکنند که نوعی از ابراز ناراحتی انسانها ، قهر کردن است . و نوع شدید آن قهر کردن با خود ! سوال اینجاست ! چطور میشود که کسی حتی با خودش هم قهر کند ؟ وقتی کسی به ظاهرش اهمیت نمیدهد ،...
نوشت..
دلش سوخت اشکانش مذاب بودند قلبش در آتش گیر کرده بود اما چهره اش، خندان بود
نوشت
دستانش سوخت ، آتش گرفت او خاکستر شد و هیچکس ، نفهمید..
رز سفید من
اگه میتونستم تورو میچیدم جلو چشمام میذاشتمتو میدیم رز سفید من♫♪♭ ولی خشک میشی پیش من تورو میکاشتم وسط قلبم نمیذاشتم یه برگ بشه ازت کم رز سفید من♫♪♭ تو خشک میشی پیش من تو یه رویایی که نمیرسی به دستم نمیشی سهمم اما من همیشه عاشقت هستم♫♪♭ تو یه رویایی که نمیشه مال منی شی نه میشه آسمونت شم نه میشه ماه من شی تو یه رویای تو یه رویای ♫♪♭ upmtest 2 دانلود آهنگ حامیم رز سفید گل من پیش من میمیری میپوسه ریشت کسی از گل به تو کمتر بگه دیوونه میشم♫♪♭ گل من میرم و قلبم همیشه میمونه پیشت گل من میرم از پیشت عشق تو میمونه پیشم رز سفید من ♫♪♭ تو یه رویایی که نمیرسی به دستم نمیشی سهمم اما من همیشه عاشقت هستم تو یه رویایی ...